همه چیز از همه جا | ||
|
فقط يه ايراني ميتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟
نابغه هایی که کودن شمرده می شدند !!!
1- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!! 6- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!!
میدونم کلـــــــــــی امیدوار شدید به خودتون...آره من که میدونم شما نه خنگید نه کودن خلاصه کلی سرید حالا که دیدید اینقدر سرید از این دانشمندان بزرگ زود بپرید سر درس و مشقتون!!! 50سال بعد ، خبر ساعت 20:30 ......
سلام و صلوات بر محمد وال محمد... (و بعد از قراءت سوره بقره) اخبار امشب را به صمع و نظرتان میرسانیم......: * ایران خودرو: هفتاد و نهمین مدل پژو با نام پژو XD-870-PL Q آماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول آنتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گران تر است. چهار تا دوست که ۳۰ سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن.
بعد از یه مدت یکی از اونا بلند میشه میره دستشویی.
سه تای دیگه صحبت رو می کشونن به تعریف از فرزندانشون…
اولی: پسر من باعث افتخار و خوشحالی منه. اون توی یه کار عالی وارد شد و خیلی سریع پیشرفت کرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توی یه شرکت بزرگ استخدام شد و پله های ترقی رو سریع بالا رفت و حالا شده معاون رئیس شرکت. پسرم انقدر پولدار شده که حتی برای تولد بهترین دوستش یه مرسدس بنز بهش هدیه داد …
دومی: جالبه. پسر من هم مایهء افتخار و سرفرازی منه. توی یه شرکت هواپیمایی مشغول به کار شد و بعد دورهء خلبانی گذروند و سهامدار شرکت شد و الان اکثر سهام اون شرکت رو تصاحب کرده. پسرم اونقدر پولدار شد که برای تولد صمیمی ترین دوستش یه هواپیمای خصوصی بهش هدیه داد.
سومی: خیلی خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده… اون توی بهترین دانشگاههای جهان درس خوند و یه مهندس فوق العاده شد. الان یه شرکت ساختمانی بزرگ برای خودش تأسیس کرده و میلیونر شده… پسرم اونقدر وضعش خوبه که برای تولد بهترین دوستش یه ویلای ۳۰۰۰ متری بهش هدیه داد.
هر سه تا دوست داشتند به همدیگه تبریک می گفتند که دوست چهارم برگشت سر میز و پرسید این تبریکات به خاطر چیه؟
سه تای دیگه گفتند: ما در مورد پسرهامون که باعث غرور و سربلندی ما شدن صحبت کردیم. راستی تو در مورد فرزندت چی داری تعریف کنی؟
چهارمی گفت: دختر من رقاص کاباره شده
و شبها با دوستاش توی یه کلوپ مخصوص کار میکنه.
سه تای دیگه گفتند: اوه! مایهء خجالته! چه افتضاحی!
دوست چهارم گفت: من هم ازش ناراضی نیستم ولی اون دختر منه و من دوستش دارم.
در ضمن زندگی بدی هم نداره. اتفاقاً همین دو هفته پیش به مناسبت تولدش از سه تا از صمیمی ترین دوست پسراش یه مرسدس بنز و یه هواپیمای خصوصی و یه ویلای ۳۰۰۰ متری هدیه گرفت! زني مشغول درست کردن تخم مرغ براي صبحانه بود. |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |