همه چیز از همه جا
 
قالب وبلاگ
نويسندگان

خانومه وایساده بود جلوی پله برقی نمیرفت روش. دوستم میگه یعنی میترسه؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ مونده با پای چپ بره ثواب داره یا با پای راست


 
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن….



 
بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره…میگه اِ اِ اِ همین یه نَخه؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ این یه دونه چشم گذاشته,بقیه رفتن قایم شدن!


 
پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟
پـَـَــ نَه پـَـَــ میخوام حمله کنم


 
پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش


 
مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس، میگه بکشمش؟؟
پــَـَــــ نه پــََـَـــــــ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش

 


 
رفتم واسه ثبت نام رانندگی زَنه میگه واسه آموزش اومدین !؟؟!! گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ
پول میدم که منو سوار ماشینتون کُنین بشینم رو پای راننده قان قان کُنم 


 
شب ساعت ۱۱ اومدم خونه بابام آیفونو برداشته میگه میای بالا؟ میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آشغالا رو که میاری پایین ماهیانه منم بیار !!!!
* 
 
رفتم مغازه میگم CD دارید؟ میگه خام؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ تنوری باشه با قارچ و پنیر
* 
 
یه روز با جعبه خیلی بزرک رفتم اداره پُست، کًذاشتم رو ترازو جعبه رو کارمنده اومده میکًه می خوای پُست کنُی؟!! کًفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم وزنش کنم ببینم اکًر اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم .
* 
 
رفیقم میگه وای یعنی این امتحانو میدیمو میریم که میریم . . .
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ وامیستیم، یه آبو جارو هم میکنیم کف سالن رو، گناه دارن
* 
 
تو این گرما که سگ تب میکنه رفتم سوپر مارکت میگم یه ایستک بدید یارو میگه خنک باشه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده میریزم تو نعلبکی خنک بشه
*
 
تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن.مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شیشه ی نازک تنهایی دلمو گذاشتم و اکوحال کنم
*
 
اومده از خواب بیدارم کرده میگه خوابی ؟
پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زیر پتو قایم شدم نصف شبی
*

 
دویست تا پشه دستمو نیش زدن هر کدوم اندازه یه پرتغال باد کرده رفیقم میگه پشه زده؟
پـــ نه پـــ باده معده ام رو نگه داشته زده زیر پوستم
*

 
سر یخچالم پارچ آب رو دارم سر میکشم مامانم اومده میگه آبه؟
پــ نه پــ سوسک کش قهرمانه دارم میریزم تو این خندق سوسک نیاد بالا!

 
رفتم تو پمپ بنزین بنزین بزنم یکی از بچه ها میگه می خوای بنزین بزنی؟
میگم پــ نه پــ زیاد آوردم بنزین می خوام بکشم پس بدم…

 
تو بیلیارد توپ ۸ تو زدم رفته تو سوراخ یارو میگه رفت تو؟
پــ نه پــ کریس آنجلم نشناختی غیبش کردم!

 
هزار تومن دادم کارت مترومم دادم یارو میگه هزار تومن شارژ شه؟
پـــ نه پـــ ده هزار تومن شارژ کن باقی شو تو اقساط ۴۸ ماهه میدم

 
ماشینو بردم واسه تعویض روغن میگه واسکازین بریزم؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ روغن سرخ کردنی خریدم تو صندوق عقبه برو بیار بریز


 
رفته بودیم سر ساختمون عموم ببینیم اوضاع چطور پیش میره(مثلا من مهندسم!!!) کارگره اومده میپرسه شما مهندسین؟میگم پ نه پ از ساختمون خوشم اومده اومدم باهاش یه عکس دو نفره بندازم!


 
رفتم نون بگیرم طرف میگه شما هم نون می خواید
پ نه پ
اومدم با خط تولید آشنا بشم


 
تو هواپیما نشستم دارم دعا می خونم بغل دستیم می گه دعا می کنی سالم برسی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می کنم سقوط کنیم


 
یارو تو مترو داره چراغ قوه میفروشه، صداش کردم اومده میگه چراغ قوه میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ یه لقمه میرزاقاسمی آوردم واسه ناهارم تنهایی نمی چسبید گفتن بیای باهم بخوریم


 
داشتم درس زبان میخوندم با صدای بلند ننه جونم امد گفت داری درس میخونی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم زبان حیوانات کار میکنم بتونم با مورچه ها صحبت کنم


 
ساعت ۲ شبه به دوستم میگم دیروقته بقیه حرفا واسه فردا. میگه میخوای بری بخوابی؟ میگم پ ن پ هر شب می خوام تا صبح بیدار بمونم فقط به خاطر تو


 
پا گوشی نشستم دارم فیلم کوتاه میبینم.دوستم میگه :کلیپه
پـ نـ پـ اپلیکیشن های فوق پسورد صندوق صدقاتو دارم باش باز میکنم


پشت دستگاه عابر بانک وایسادم رمزمو زدم یارو پشت سریم میگه آقا اشتباه زدی میگم پ ن پ میخواستی درست بزنم وقتی داشتی نگاه میکردی؟


 
دیروز حسین تهی رو دیدم میگم بیا با هم عکس بندازیم میگه عکس یادگاری؟ میگم پــَــــ نــه پــَـــ میخوام ازت عکس بگیرم بفرستم ایران برات زن پیدا کنن.


 
با رفیقم داریم تو خیابون راه میریم یک افغانی دیده میگه افغانیه؟ گفتم پـَـ نــه پـَـ جومونگ هست لباس کارگری پوشیده اومده ایران کار کنه پول در بیار آخه کره بیکاری بیداد میکنه


 
همکارم داره ازماشینش پیاده میشه،یکی دیگه ازهمکارا میپرسه مال خودشه پ نه پ هر روزداره اجاره میکنه پوزمدیرعامل بزنه!


 
دختره سه دهه و نیم از زندگیش میگذره تازه میپرسه وقتشه ازدواج کنم ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ برو یه دستگاه کوزه در ابعاد و اندازه ی هیات و هیکل خودت سفارش بده تا به اتفاق سیر و پیاز و بادمجون و گیلاس و لبو در ردیف مجموعه ترشی های منزل قرار بگیری !


 
دارم تو گوشیم چیز مینویسم دوستم میگه داری اس ام اس میدی?
میگم پ ن پ دارم باکتریای روی دکمه هاشو میکشم!


 
پیرزن ِ سوار اتوبوس شده ، پا شدم از جام ! میگه بشینم یعنی ؟! میگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ پا شدم با هم تانگو برقصیم تماشاچیا شاد شن !


 
تو کلاس خودکارم نمینوشت داشتم تندتند میکشیدمش روی کاغذ دوستم میپرسه خودکارت نمینویسه ؟پ نه پ دارم نوارقلبمو روی کاغذ میکشم ببینم مشکلش چیه


 
داشتیم شام میخوردیم، به خواهرم میگم نمکدونو بده،میپرسه میخوای به غذات نمک بزنی؟
گفتم پَــــ نــــ پَـــــ .. میخواستم تورو امتحان کنم، ببینم میدونی نمکدون کدومه یا نه!!!!


 
به داداشم می گم تو آشپزخونه ای زیر کتری رو هم روشن کن ، میگه می خوای چایی دم کنی ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام آشپرخونه رو بخار بگیره سونا راه بندازم …


 
رفتم دفاعیه دوستم، بغل دستیم میگه از پایان نامشون میخوان دفاع کنن؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ از مردم فلسطین در مقابل رژیم غاصب !

[ شنبه 7 آبان 1390برچسب:, ] [ 21:16 ] [ mobina ]

 

 

 

نابغه هایی که کودن شمرده می شدند !!!

 

1- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!!

2- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!!

3- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش “اوچیزی یاد نخواهد گرفت”

4- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!!

5- هیلتون: که مالک بیش از ۳۰۰ هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالنها و هتل ها را طی بکشد!!

6- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!!

7- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

8- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!!

9- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!

 

میدونم کلـــــــــــی امیدوار شدید به خودتون...آره من که میدونم شما نه خنگید نه کودن خلاصه کلی سرید

حالا که دیدید اینقدر سرید از این دانشمندان بزرگ زود بپرید سر درس و مشقتون!!!

 
[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 20:52 ] [ mobina ]

 50سال بعد ، خبر ساعت 20:30 ...... 

 

سلام و صلوات بر محمد وال محمد... (و بعد از قراءت سوره بقره) اخبار امشب را به صمع و نظرتان میرسانیم......: 

* قیمت هر سکه طلا امروز در بازار با 60 میلیون تومان کاهش به یک میلیارد و چهل میلیون تومان رسید.

* ایران خودرو: هفتاد و نهمین مدل پژو با نام پژو XD-870-PL Q آماده عرضه به بازار است که نسبت به مدل قبلی تحول زیادی داشته. طول آنتن آن 10 سانتی متر افزایش داشته چراغ ترمز آن هم پررنگتر شده و فقط 45 میلیون تومان گران تر است. 

* با مسدود شدن سایت قرآن دات کام تعداد سایتهایی که هنوز فیل .. تر نشده اند به سه عدد رسید. 

* برای اولین بار ایران به دور دوم مسابقات جام جهانی راه یافت. علی دایی: هلوز قثد ندالم که از دنیای فوتبال خداحافثی کنم و شلایط خوبی بل تیم ملی حاکم اثت ...... به قولی...... 

* دولت موفق شد نرخ تورم را کاهش داده و آنرا از 63% به 62.5% برساند. 

* یکصد و شصت و سومین قطعنامه شورای امنیت در مورد فعالیتهای هسته ای ایران به تصویب رسید. در عین حال رئیس آژانس هسته ای اعلام کرد علیرغم هشتصد و سی و دومین گزارش ایران در مورد فعالیتهای هسته ای هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که امیدواریم به زودی بر طرف شود. 

* به علت اتمام ذخایر نفت و گاز دولت در اطلاعیه ای از مردم عزیز ایران خواست امسال در مصرف ذغال جداً صرفه جویی نمایند. 

* یکی از نمایندگان مجلس خواهان کاهش سن ازدواج شد. وی گفت دولت با تدابیر صحیح و اصولی سعی دارد متوسط سن ازدواج دختران را از 50 سال به 45 سال کاهش دهد. همچنین وی گفت در نظام طبیعت اصولا مرد نیز مانند زن حق مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را دارد. 

* نیروی انتظامی کرج چند سارق را که به سرقت دیش های ماهواره مردم اقدام می کردند دستگیر کرد و دیش های مسروقه را به صاحبانشان بر گرداند. 

* شورای نگهبان 2999 نفر از 3000 کاندیداهای اصلاح طلب نمایندگی مجلس را رد صلاحیت کرد. 

* به علت برخی مشکلات و نواقیص، چشم انداز 20 ساله باز هم تمدید شد. 

* قیمت هر کیلو مرغ به هفت میلیون تومان رسید. جالب است بدانید در 50 سال قبل مردم با هفت میلیون می توانستند یک اتومبیل بخرند. 

* روئسای جمهوری اسلامی انگلیس و جمهوری اسلامی آلمان از عمل نشدن و عدم اجرای صحیح اسلام در ایران ابراز نگرانی کردند. 

* امسال مراسم سالروز پیروزی انقلاب از 4 ماه به 5 ماه افزایش می یابد. 

* 70 درصد مردم زیر خط فقر زندگی میکنند این در حالیست که این آمار نسبت به سال قبل کاهش خوبی را نشان می دهد. 

* از این به بعد صدا و سیما برای انتخاب مجریان زن، مسابقه ملکه زیبایی برگزار می کند. 

* نیروگاه اتمی بوشهر به زودی به بهره بر داری می رسد. 

* مدیرعامل سایپا: با تکیه به دانش بومی تانک و تراکتور پراید را طراحی کردیم. 

* شرکت ایرباس، طی شکایتی به سازمان ملل خواستار آزاد سازی هواپیماهایش از دست ایران شد و خاطر نشان کرد که این هواپیماها 70 سال پیش از رده خارج شده اند

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 20:49 ] [ mobina ]

 چهار تا دوست که ۳۰ سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن.

 

 

 

 

بعد از یه مدت یکی از اونا بلند میشه میره دستشویی.

 

 

 

سه تای دیگه صحبت رو می کشونن به تعریف از فرزندانشون…

 

اولی: پسر من باعث افتخار و خوشحالی منه. اون توی یه کار عالی وارد شد و خیلی سریع پیشرفت کرد. پسرم درس اقتصاد خوند و توی یه شرکت بزرگ استخدام شد و پله های ترقی رو سریع بالا رفت و حالا شده معاون رئیس شرکت. پسرم انقدر پولدار شده که حتی برای تولد بهترین دوستش یه مرسدس بنز بهش هدیه داد

 

دومی: جالبه. پسر من هم مایهء افتخار و سرفرازی منه. توی یه شرکت هواپیمایی مشغول به کار شد و بعد دورهء خلبانی گذروند و سهامدار شرکت شد و الان اکثر سهام اون شرکت رو تصاحب کرده. پسرم اونقدر پولدار شد که برای تولد صمیمی ترین دوستش یه هواپیمای خصوصی بهش هدیه داد.

 

سومی: خیلی خوبه. پسر من هم باعث افتخار من شده… اون توی بهترین دانشگاههای جهان درس خوند و یه مهندس فوق العاده شد. الان یه شرکت ساختمانی بزرگ برای خودش تأسیس کرده و میلیونر شده… پسرم اونقدر وضعش خوبه که برای تولد بهترین دوستش یه ویلای ۳۰۰۰ متری بهش هدیه داد.

 

 

 

 

هر سه تا دوست داشتند به همدیگه تبریک می گفتند که دوست چهارم برگشت سر میز و پرسید این تبریکات به خاطر چیه؟

 

 

سه تای دیگه گفتند: ما در مورد پسرهامون که باعث غرور و سربلندی ما شدن صحبت کردیم. راستی تو در مورد فرزندت چی داری تعریف کنی؟ 

 

 

چهارمی گفت: دختر من رقاص کاباره شده 

 

 

و شبها با دوستاش توی یه کلوپ مخصوص کار میکنه.

 

 

 

سه تای دیگه گفتند: اوه!  عکس   دوستان قدیمی ( داستانک خنده دار ) مایهء خجالته!  چه افتضاحی!  

 

 

 

دوست چهارم گفت: من هم ازش ناراضی نیستم ولی اون دختر منه و من دوستش دارم. 

 

در ضمن زندگی بدی هم نداره. اتفاقاً همین دو هفته پیش به مناسبت تولدش از سه تا از صمیمی ترین دوست پسراش یه مرسدس بنز و یه هواپیمای خصوصی و یه ویلای ۳۰۰۰ متری هدیه گرفت!

[ جمعه 6 آبان 1390برچسب:, ] [ 20:48 ] [ mobina ]

زني مشغول درست کردن تخم مرغ براي صبحانه بود.

ناگهان شوهرش سراسيمه وارد آشپزخانه شد و داد زد: مواظب باش، مواظب باش، يه کم بيشتر کره توش بريز..

واي خداي من، خيلي درست کردي ... حالا برش گردون ... زود باش.

بايد بيشتر کره بريزي ... واي خداي من از کجا بايد کره بيشتر بياريم؟؟ دارن مي‌سوزن. مواظب باش. گفتم مواظب باش! هيچ وقت موقع غذا پختن به حرفهاي من گوش نمي‌کني ... هيچ وقت!! برشون گردون! زود باش! ديوونه شدي؟؟؟؟ عقلتو از دست دادي؟؟؟ يادت رفته بهشون نمک بزني. نمک بزن... نمک.....

زن به او زل زده و ناگهان گفت: خداي بزرگ چه اتفاقي برات افتاده؟! فکر مي‌کني من بلد نيستم يه تخم مرغ ساده درست کنم؟

شوهر به آرامي گفت: فقط مي‌خواستم بدوني وقتي دارم رانندگي مي‌کنم، چه بلائي

سر من مياري..

[ یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:, ] [ 20:23 ] [ mobina ]

خدا و شیطان


بهترین فرشته ها همین است

مرد و مردانه ایستاد و گفت: سجده نمی کنم  !

من تو را سجده می کنم اما این آدمک های کثیفی را که از گل متعفن

ساخته ای این موجود ضغیف نکبتی را که برای شکم چرانی اش

خدا و بهشت و پرستش و عظمت و بزرگواری و آخرت و حق شناسی

و محبت و همه چیز را فراموش می کنند ...

                                                           سجده نمی کنم !

نمی بینی این ها چه می کنند ؟؟؟؟؟؟؟؟

زمین را به چه کثافتی کشانده اند !

مسیح و ذکریا و یحیی و علی را بی رحمانه و دد منشانه می کشند !

من به این آمک هک سجده نمی کنم فقط تو را می پرستم

[ شنبه 30 مهر 1390برچسب:, ] [ 20:58 ] [ mobina ]

دختر با نا اميدي و عصبانيت به پسر که روبرويش ايستاده بود نگاه مي کرد کاملا از او نا اميد شده بود از کسي که انقدر دوستش داشت و فکر مي کرد که او هم دوستش دارد ولي دقيقا موقعي که دختر به او نياز داشت دختر را تنها گذاشت از بعد از پيوند کليه در تمام مدتي که در بيمارستان بستري بود همه به عيادتش امده بودن غير از پسر چشمهايش هميشه به دري بود که همه از ان وارد مي شدند غير از کسي که او منتظرش بود حتي بعد از مرخص شدن از بيمارستان به خودش گفته بود که شايد پسر دليل قانع کننده اي داشته باشد ولي در برابر تمام پرسشهايش يا سکوت بود يا جوابهاي بي سر و ته که خود پسر هم به احمقانه بودنش انها اعتراف داشت تحمل دختر تمام شده بود به پسر گفت که ديگر نمي خواهد او را ببيند به او گفت که از زندگي اش خارج شود به نظر دختر پسر خاله اش که هر روز به عيادتش امده بود با دسته گلهاي زيبا بيشتر از پسر لايق دوست داشتن بود دختر در حالت عصبي به پهلوي پسر ضربه اي زد زانوهاي پسر لحظه اي سست شد و رنگش پريد چشمهايش مثل يخ بود ولي دختر متوجه نشد چون ديگر رفته بود و پسر را براي هميشه ترک کرده بود .

دختر با خود فکر مي کرد که چه دنياي عجيبي است در اين دنيا که ادمهايي مثل ان غريبه پيدا مي شوند که کليه اش را مجاني اهدا مي ک



ند بدون اينکه حتي يک تومان پول بگيرد و حتي قبول نکرده بود که دختر براي تشکر به پيشش در همين حال پسر از شدت ضعف روي زمين نشسته بود و خونهايي را که از پهلويش مي امد پاک مي کرد و پسر همچنان سر قولي که به خودش داده بود پا بر جا بود او نمي خواست دختر تمام عمر خود را مديون او بماند ولي اي کاش دختر از نگاه پسر مي فهميد که او عاشق واقعي است. 

[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 16:38 ] [ mobina ]

-استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب را به دست گرفت. آن را

بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید : به نظر شما وزن این

لیوان چقدر است؟

شاگردان جواب دادند تقریبا 50 گرم.

استاد گفت : من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقاً وزنش چقدراست .

اما سوال من این است : اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور

نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد.

استاد پرسید خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می

افتد؟

یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد.

استاد گفت : حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟

شاگرد دیگری جسورانه گفت : دست تان بی حس می شود عضلاتتان به

شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند و مطمئنا“ کارتان به

بیمارستان خواهد کشید و از این حرف همه شاگردان خندیدند .

استاد گفت : خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده

است؟

شاگردان جواب دادند : نه پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می

شود؟ در عوض من چه باید بکنم؟

شاگردان گیج شدند! یکی از آنها گفت : لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت : دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است اگر آنها را چند

دقیقه در ذهن تان نگه دارید اشکالی ندارد.

اما اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، اعصابتان به درد خواهند آمد،

اگر بیشتر از حد نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام

کاری نخواهید بود.

فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان

هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید! به این ترتیب تحت فشار قرار

نمی گیرند هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود

از عهده هر مسئله و چالشی که برایتان پیش می آید ،برآیید ... 

[ یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, ] [ 16:22 ] [ mobina ]

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ....


نه برای اينکه آنهايی که رفتند را باز گردانم ...


برای اينکه نگذارم بيايند ....!

[ پنج شنبه 21 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:32 ] [ mobina ]

این پست برای دوست عزیزم حدیث جونه:

دختر:او به من گفت انقدر دوستت دارم که برایت میمیرم!

پسر:باور نکردم.

دختر:میتوانی امتحان کنی.

پسر:یکبار امتحان کردم و تا اخر عمر پشیمان شدم.

[ سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:, ] [ 20:37 ] [ mobina ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

سلام امروز 23 خرداد 90.روز شروع به کار این وبلاگ امیدوارم لحظات خوشی رو در وبلاگم بگذرونید
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 49
بازدید کل : 13287
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1



http://gfx.parstools.com/web-icons/10/02_96x96-parstools.png Love Icons Girly Icons Girly Icons Girly Icons Girly Icons Photography Icons Photography Icons Cute Icons Cute Icons Cute Icons Quotes Icons Quotes Icons Random Icons Vintage Icons Diamond Graphics Chanel Graphics Button Graphics Love and Peace Graphics Animated Graphics, Cute Graphics, Cute Animated Graphics

تعبیر خواب آنلاین

center>
بازی جذاب پرندگان خشمگین
کد بازی آنلاین
بک لينک